اهل سنت ایران جزو جامعهای هستند که سرانهی مطالعهیشان روزانه ۵ دقیقه است که از نظر رتبهبندی علمی مقام ۱۳۸ را در جهان داراست، در حالی که آمریکا دارای رتبهی نخست و ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی شانزدهمین رتبهی جهانی را به خود اختصاص داده است.
علت نبود مطالعه را میتوان به عدم آگاهی از فواید و چراییهای مطالعه دانست؛ همچنین عدم احساس نیاز به مطالعه در ایران از جمله عوامل پایین بودن سرانهی مطالعه عنوان میشود. دیگر اینکه فرهنگ مطالعه از دوران کودکی در بچهها نهادینه نمیشود، در حالی که تأثیر یادگیری از دوران کودکی بر هیچ کس پوشیده نیست. باز عادت تاریخی ایرانیان بیشتر به ادبیات شفاهی است.
تیراژ کتاب در ایران در سالهای اخیر کاهش شدیدی داشته به طوری که از ۲۰۰۰ جلد کتاب در دهههای ۵۰ و ۶۰ با وجود دو برابر شدن جمعیت به ۵۰۰ عدد در دههی ۹۰ رسیده است.
ارتقای این رتبه و بالا بردن سطح مطالعهی مردم نیاز به پشتوانهی دولتی و تشویقهای رسانهای دارد.
در جامعهی اهل سنت نیز میتوان کمبود موضوعی کتابها را که اکثراً جنبه وعظ دارند، عنوان کرد. در بخشهای سیرت، تاریخ، ادبیات داستانی، حوزه کودکان و نوجوانان و… با کمبودهای زیادی مواجهیم. در کنار اینها نبود نویسندگان و مترجمان چیره دست که با فنون نویسندگی و ترجمه و ادبیات روز آشنایی کامل داشته باشند و عدم سرمایه گذاری در این باره از سوی مدارس دینی و مراکز و مؤسسات علمی و فرهنگی نیز یکی دیگر از دلایل مهم روگردانی جامعهی ما از مطالعه است.
نیز نگاه صرفاً اقتصادی ناشران، اهمیت ندادن به کیفیت طراحی، صفحه آرایی و وفور غلط های تایپی حتیٰ با وجود چاپهای دوم و سوم، نبود ویراستار ماهر در میان پرسنل انتشاراتیها را هم میتوان از دیگر علتهای بی توجهی مردم به کتاب دانست. از طرفی دیگر باید انتشاراتیها برای خود برند داشته باشند؛ یعنی هر کتابی را چاپ نکنند. معمولاً بعضی از خوانندگان صرفاً به این خاطر کتاب را خریداری میکنند که به انتشارات اعتماد دارند، در جامعهی اهل سنت نیاز است چنین ناشرانی داشته باشیم.
از سویی دیگر وجود میزگردهایی که بتوان در آنها کتابهای مؤلفان، مترجمان و محققان را نقد کرد، میتواند سهم به سزایی در پیشرفت علمی و دنیای قلم باشد و نویسنده به خوبی میتواند گامهای بعدی را با جدیت بیشتر بردارد. همچنین حمایت از نویسندگان اهل سنت از جانب نهادهای ذیربط و وجودِ مرکزی که بتواند به خوبی با نویسندگان ارتباط برقرار کند و بتواند سالانه نویسنده، مترجم و محقق برتر یا کتاب برتر را انتخاب کند، نیز یکی از راههای پیشرفت بازار نویسندگی است و شاید این عوامل، باعث تمایل بیشتر مردم به کتاب و کتابخوانی شود.
اما در رابطه با ایجاد فرهنگ مطالعه باید از کارشناسان حوزه و دانشگاه کار گرفته شود و علما، مردم را تشویق و ترغیب کرده، راهکار ارائه نمایند. سعی و تلاش بر آن باشد که فرهنگ مطالعه و کتابخوانی جا بیفتد. در این راستا اغلب به طلاب، دانشجویان، معتمدین و اقشار مختلف مردم مجلات و کتابهایی همسطح با سوادشان اهدا گردد. فواید مطالعه تبلیغ شود، فضای مناسب مطالعه ایجاد گردد و باورسازی انجام گیرد. در مساجد کتابخانهها دایر شود؛ کتابخانهی مسجد بر حسب نیاز محله میتواند در حد یک کمد و مشتمل بر ۱۰۰ تا ۳۰۰ – ۴۰۰ عنوان کتاب باشد. در این کتابخانه بیشتر کتابها و جزوههای عام فهم قرار گیرد. مردم محله تشویق شوند که هر از گاهی یکی از آنان یک یا چند عنوان کتاب خریده و پس از مطالعه به کتابخانهی مسجد اهدا شود. همچنین کتابخانهی خانگی و ایجاد فرهنگ تعلیم و مطالعه در فضای منزل نیز باید مورد تأکید قرار گیرد؛ امروزه که منازل را با تمام انواع و اقسام اسباب و وسایل با قیمتهای گزافی میآرایند، چرا عاری از یک کتابخانهی ولو کوچک باشد.
نیز در مدارس زنگ مخصوصی برای مطالعهی شاگردان در نظر گرفته شود و همانند یک واحد درسی به آن اهمیت داده شود و بر شیوههای مطالعه تأکید گردد. اصحاب مدارس را باید مجاب کرد تا جدیت و برنامهریزی دقیقی داشته باشند. کتابها برای شاگردان سطحبندی شوند و استاد راهنما هم باید در کنارشان باشد؛ استاد باید با طلاب ارتباط برقرار کند و به تشویق و راهنمایی آنها بکوشد.
همچنین برگزاری مسابقات کتابخوانی، مقاله نویسی و خلاصه نویسی برای سنین مختلف نیز میتواند بر روند مطالعه تأثیری جدی داشته باشد.
پوشیده نیست که یکی از راههای جذب مطالعه، روزنامهها و مجلات هستند که حتى تأثیر بسزایی در نویسندگی دارند و نباید از آن غفلت نمود. نیز از طریق مطالعهی گروهی هم میتوان سطح مطالعه را بالا برد؛ مطالعه گروهی عبارت است از اینکه فردی که خود اهل مطالعه و آشنا با کتابهای مفید و پربار است، مجموعهای از افراد را انتخاب و کتابی را جهت مطالعهی گروهی به آنها پیشنهاد کند و آن مجموعه در فاصلهی زمانی مشخصی گرد هم جمع شوند و مطالب کتاب را پس از مطالعهی فردی به صورت گروهی مورد بحث و تعمق بیشتر قرار دهند و اگر در حین مطالعه یا بحث برای کسی سؤالی پیش آمده، در جمع مطرح و درباره پاسخ آن هم اندیشی شود و یا سرگروه و فردی که مطالعهی بیشتری دارد، در آن باره توضیح دهد. همچنین میتوان مطالب مرتبط با آن بخش از مطالب کتاب را جهت اطلاع و آگاهی دیگر اعضا مطرح کرد. در انتخاب کتاب برای مطالعهی گروهی، میتوان از نظرات و پیشنهادهای افراد اهل مطالعه و یا راهنمایی و مشاورهی یک استاد استفاده کرد.
نشستهای مطالعهی گروهی را در فاصلهی زمانی مشخص، مثلاً هر هفته یک نشستْ و البته به طور مداوم باید برگزار کرد و مطالب یک کتاب را میتوان در چند نشست مورد بحث قرار داد. برای هر نشست بخشی از مطالب کتاب انتخاب شود و همه سعی کنند آن بخش را مطالعه و به قدر ضرورت از آن یادداشت برداری کنند. در این میان به یک یا دو نفر مسؤولیت داده شود تا خلاصهی مطالب آن بخش و برداشتش را از آنچه مطالعه کرده است، ارائه دهد و حتىٰ میتوانند کتابی را نقد و بررسی نمایند. به این شیوه میتوان میزان درک خود را از مطالب کتاب بالا برد و به انگیزهی بیشتری برای مطالعهی آن کتاب و کتابهای مشابه دست پیدا کرد.
دعوتگران و فرهنگیان باید مردم را به مطالعه و کم کردن تماشای تلویزیون و فاصله گرفتن از فضای مجازی با برنامهریزیهای دقیق و منظم تشویق نمایند؛ چرا که امروزه دلیل عمدهی کم رغبتی مردم به مطالعه، بیسوادی نیست؛ اگر در گذشته به ادبیات شفاهی اهمیت فراوان میدادند، بنا بر نبود سواد کافی در میان عموم جامعه بود. امروزه با وجود اینکه سواد فراوان است، اما وسایل ارتباطی همچون تلویزیون، ماهواره، فضاهای مجازی، بازیهای رایانهای و… مردم را از این یار مهربان گریزان کرده است.