صحابه و اهلبیت

خلیفۀ راشد عمرفاروق رضی الله عنه شخصیتی انکار ناپذیر

خلیفۀ راشد عمرفاروق رضی الله عنه شخصیتی انکار ناپذیرimages1 - خلیفۀ راشد عمرفاروق رضی الله عنه شخصیتی انکار ناپذیر

چراغ جنت و شمع دو عالم /امیر المومنین فاروق اعظم رض
اگر دل را ز فاروقت غباریست/ تو را در راه دین آشفته کاریست
کسی اجدادش اسلام از عمر یافت/ ز مهر او چرا امروز سر تافت
کسی را زو بود ایمان به رونق/ چگونه گویدش کو بود ناحق

اول محرم هر سال یادآور روز شهادت عمرالفاروق – رضی الله عنه – در نخستین روز محرم سنه ۲۴ هجری است روزی که اسلام عزیز یکی از بهترین فرزندانش را از دست داد، روزی که فاروق با نوشیدن جام افتخارآمیز شهادت، دعوت حق را لبیک گفت، روزی که عادل روی زمین و فرزند امین دین، چشم از جهان فانی فروبست و مشتاقانه به سوی حق و رضوانش شتافت.

حضرت عمر رضی الله عنه یکی از شخصیت های استثنایی است که تاریخ اسلام نظیرش را کمتر به خود دیده و همانند وی را کم سراغ دارد، او نامی آشنا برای عزت اسلام و ذلت کفر، واقعیت وشخصیتی انکار ناپذیر در حقگویی و عدالت، شمشیری بُرّان و تیز بر گردن هر ظالم و کافر، انسانی به تمام معنی و مسلمانی با شهامت و غیور.

او پس از آنکه حق را شناخت و به پیامبر آخرالزمان – صلی الله علیه و سلم – ایمان آورد تمام وقت و فرصتش را در خدمت به اسلام گذاشت، به پیشرفت دین کمر بست و در جهت اعتلای کلمه الله شب و روز آرام نگرفت؛ سیدنا عمرالفاروق – رضی الله عنه – تا وقتی پیامبر عزیز اسلام – صلی الله علیه و سلم – در قید حیات بود چون یکی از سربازان جان برکف رسول الله – صلی الله علیه و سلم – همیشه در سفر و حضر در کنارشان بود، مطیع و فرمانبردار و با شوق و رغبت فراوان هر حرف و سخن پیامبر – صلی الله علیه و سلم – را با گوش جان می شنید و در وقت عمل، لحظه ای درنگ نمی کرد، شاید به جرئت بتوان گفت که حضرت عمر – رضی الله عنه – در زمان حیات نورانی پیامبر مکرم اسلام – صلی الله علیه و سلم – جلال و هیبت رسول الله – صلی الله علیه و سلم – بودند که دوست و دشمن از ایشان حساب می بردند؛ او شمشیر غلاف شدۀ رسول الله – صلی الله علیه و سلم – بود که در وقت ضرورت بر گردن هر ظالم و نافرمانی فرود می آمد، سیدنا عمر – رضی الله عنه – در زمان پیامبر – صلی الله علیه و سلم – چنان زیست که وقتی حضرت ایشان از دنیای فانی رخصت می شدند مثل دیگر اصحابش – رضوان الله علیهم اجمعین – از حضرت عمر – رضی الله عنه – کاملا رضایت داشت و او را به نیکویی یاد می فرمود و (حضرت عمر رضی الله عنه) در دل آن حضرت – صلی الله علیه و سلم – از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار بود.

سیدنا عمرالفاروق – رضی الله عنه – در زمان حیات ابوبکر الصدیق – رضی الله عنه – و دوران خلافت ایشان نیز جزو فداکارترین و محبوب ترین یاران نخستین خلیفۀ مسلمانان بود و شب و روزشان در خدمت رسانی و همکاری با خلیفۀ راشد در امور نظامی و انتظامی مسلمانان صرف می شد و همواره با ایثار و فدارکاری مثل کوه در کنار ابوبکرالصدیق – رضی الله عنه – ایستاد بودند و سیدنا ابوبکر – رضی الله عنه – در حالی از دنیا رفت که از حضرت عمر – رضی الله عنه – بی نهایت دل خوش و خشنود بودند.

و زمانی که عمرالفاروق – رضی الله عنه – به حیث دومین خلیفه رسول الله – صلی الله علیه و سلم – بر مسلمانان تعیین شد، اسلام و مسلمین به اوج عزت و ترقی خود رسیدند، او در زمان خلافت شان بهترین پیشوا و رهبر مسلمانان بود، تطبیق احکام شریعت و قوانین قرآن شریف، عمل بر سنت های نورانی رسول الله – صل الله عیله و سلم – و رفتن بر راه و روش ابوبکر الصدیق – رضی الله عنه – در دستور کار و اولویت امورشان قرار داشت، سعی در پیاده کردن عدالت واقعی در بین بندگان الله – جل جلاله – داشت و همواره جهت تحقق این آرمان والا کوشش می نمود و عدالت واقعی را به همگان عملا نشان داده و آموخت، سیطرۀ اسلام بر شرق و غرب توسعه یافت و امتداد حکمرانی عمرالفاروق – رضی الله عنه – امپراطوری های ایران و روم را در نوردید، یک خلیفه بود و یک مملکت فراخ اسلامی که در همه جای آن حکم الله جل جلاله و رسول معظم اسلام – صلی الله و علیه سلم – تطبیق می یافت، در زمان خلافت حضرت عمر – رضی الله عنه – از کسی حقی پایمال نمی شد، کسی احساس حقارت نمی کرد، شکمی گرسنه نمی خوابید، کسی از بی عدالتی رنج نمی برد، ظالمی جرئت ظلم نداشته و مظلومی احساس بی کسی نمی کرد، یک عمر بود و و یک دنیا آرامش.

حضرت عمر – رضی الله عنه – در زمان خلافت شان یکی از بهترین و پر افتخار ترین دوره های اسلام و مسلمانان را رقم زد، از عظمتش کفر در حیرت و تعجب بود، نامش پشت دشمنان سرسخت اسلام را به لرزه در می آورد، رعبش دشمنان وی را به وحشت می افکند، خشمش ظالمین زمان را امان نمی داد، عدالتش زبان زد عام و خاص و دوست و دشمن بود، انکسار و تواضعش نمونه بود، اخلاق و مهربانی اش دوستانش را آرامش و بدخواهانش را شرمنده می ساخت، ساده زیستی و زندگی بی تکلف وی همه را مجذوب می نمود، فتوحات و پیروزهایش جرئت جسارت و جنگیدن در مقابل سپاه و سربازانش را از دشمنانش گرفته بود و عمر – رضی الله عنه – تا جایی خوب، زیبا و نیک بود که دشمنانش به اعتراف نشستند و درباره اش این جمله تاریخی را بر زبان آوردند: ” حکمت فعدلت فامنت فنمت!” (آرامش در خواب تو نشان عدالت واقعی و ایجاد امنیت حقیقی توست)

و اما زمانی که دشمنانش عدالت وی را تاب نیاوردند و نتوانستند پیشروی ها، و اوج عزت و ترقی مسلمانان در زمانش را تحمل کنند نقشۀ شوم و پلید ترور ناجوانمردانه اش را کشیدند و در هنگام اقامۀ نماز فجر در محراب مسجد رسول الله – صلی الله عیله و سلم – آنگاه که الله اکبر را گفته و جماعت مسلمین به اقتدای وی نماز را شروع کردند ناگاه ابولوءلوء (فیروز مجوسی) خنجرش را در چندین ضربه بر بدن نازنین راد مرد اسلام عمرالفاروق کوبید و ایشان را به حالت کما (بیهوشی) فرستاد و جمع مسلمانان را بر هم زد و دیوانه وار چندین تن دیگر از جماعت مسلمانان را زخمی و شهید کرد و سر انجام خودش را نیز نابود ساخت.

آن روز (از محرم سنه ۲۴ هجری) حضرت عمر رضی الله عنه در خون شهادت غلتید و برای همیشه چشم فروبست و ندای حق را لبیک گفت و عنوان نخستین شهید محراب را گرفت؛ اما هرگز نام و یادش و کارنامۀ درخشان وسراسر افتخار خدماتش به اسلام و مسلمین از یاد و ذهن مسلمانان فراموش نشد و تاریخ تا ابد نام و یاد عمرالفاروق – رضی الله عنه – را حفظ کرده و می کند و بر مشتاقان و شیفتگان خلیفه ثانی و امیرالمومنین عمر فاروق – رضی الله عنه – در ادوار تاریخی افزوده شده و محبت ایشان در عرق و خون مسلمانان ماندگار و جاوید گردید.

* نویسنده: محمود احمد نوید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا